حسن کچل وناخن هایش

ساخت وبلاگ
یکی بود یکی نبود . زیر گنبد کبود حسن کچلی بود که  همیشه با ناخن های کثیفش سیب می خورد. یک روز که 

اومد سیب بخورد مادرش به او گفت دست هایت را بشورحسن به حرف نکرد و بادین های کثیفش سیب خوردصبح شد حسن از خواب بیدار شد دید خیلی دلش درد می کند رفت به مامانش گفت مامان من دلم درد می کنه مامان گفت حتما از ناخن های کثیف تو  سیب بوده برای اینکه مطمئن شی که از سیب ها بوده مریم دکتر حسن اونقدر دلش درد می کرد که به حرف کرد  رفت دکتر...........‌.‌

دکتر گفت با ناخن های کثیف سیب خورده؟  مامان حسن گفت  بله با ناخن های کثیفش سیب خورده دکتر گفت باید آمپول بزنم تا حسن کچل ما خوب شه خلاصه ی داستان حسن همیشه به حرف مادرش میکرد تا مثل آن روز نشود

 

....بچه های خوب همیشه به حرف پدر و مادر هاتون بکنید

گنجشک بی ازار...
ما را در سایت گنجشک بی ازار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kianastory بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 20:39